وانشات من و تو تا ابد | me and you forever 14
part 14
[الان یه ۴ روزی میگذره دیگه نمیکشیدم و خسته شده بودم اما نه بخاطر ا.ت اینجام و نمیرم]
وانگ : جونگ کوک باشه
جیکی : چی ؟
وانگ : ا.ت مال خودت نمیخوامش
جیکی : اون وقت این کارت چه منظوری رو میرسونه
وانگ : دیگه فهمیدم توی این هفته که تو واقعا عاشق ا.تی و لیاقتشو داری، من فک میکردم آدم بدی باشی و برای این میخواستم ا.ت و از نظر خودم نجات بدم ولی دیدم نه خیلی ا.تو دوست داری پس دیگ بیخیالش میشم
جیکی : مطمئنی ؟
وانگ : اره، حالاهم برو پیشش تنهاش نزار و مواظبش باش
[بهم دست دادیم و همدیگرو بغل کردیم]
جیکی : باشه، خدافظ
وانگ : امیدوارم دیگه اینجا نبینمت و یه زندگیه عادی رو شروع کنی
جیکی : حتما
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جونگکوک
[الان یه ۴ روزی میگذره دیگه نمیکشیدم و خسته شده بودم اما نه بخاطر ا.ت اینجام و نمیرم]
وانگ : جونگ کوک باشه
جیکی : چی ؟
وانگ : ا.ت مال خودت نمیخوامش
جیکی : اون وقت این کارت چه منظوری رو میرسونه
وانگ : دیگه فهمیدم توی این هفته که تو واقعا عاشق ا.تی و لیاقتشو داری، من فک میکردم آدم بدی باشی و برای این میخواستم ا.ت و از نظر خودم نجات بدم ولی دیدم نه خیلی ا.تو دوست داری پس دیگ بیخیالش میشم
جیکی : مطمئنی ؟
وانگ : اره، حالاهم برو پیشش تنهاش نزار و مواظبش باش
[بهم دست دادیم و همدیگرو بغل کردیم]
جیکی : باشه، خدافظ
وانگ : امیدوارم دیگه اینجا نبینمت و یه زندگیه عادی رو شروع کنی
جیکی : حتما
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جونگکوک
۴.۶k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.